کامپيوتر، بيواسطه
در بيشتر مواقع تعامل انسان با کامپيوتر و بسياري از ماشينهاي ساخته بشر به وسيله حرکتهاي مکانيکي انجام ميگيرد. از ضربه زدن به کليدهاي صفحهكليد و حرکت ماوس گرفته تا روشنکردن و استفاده از ويديو پروژکتورها و البته بسياري از وظايف ديگر، اما اين رويه در شرف تغيير است. هرچند هنوز هم در ماشينهاي امروزي صفحه كليد و ماوس، دکمهها و اهرمها و... اجزايي جدا نشدني به شمار ميآيند، اما روند پيشرفت فناوري واسطها، به ويژه واسطهاي بين انسان و کامپيوتر نشان ميدهد که روزي امواج مغز همان کاري را انجام خواهند داد که امروز لوازم جانبي کامپيوتر انجام ميدهند. گفتنياست بخش عمدهای از اطلاعات عصر جديد اين شماره برگرفته از مطلب «جو برودکين» از نتورک ورلد است.
( روی ادامه مطلب کلیک کنید )
واسطهاي مغز-کامپيوتر
چندي پيش شهر سانفرانسيسکو شاهد برگزاري کنفرانس VMworld بود و در طي اين كنفرانس معرفي واسطهاينويني که از امواج مغزي براي انتقال دستور به کامپيوترها استفاده ميكنند، توجه محافل علمي را به خود جلب کرده بود. زماني را تصور کنيد که بتوان روي سطوح مختلف از جمله کاغذ يک آيپد ايجاد کرد يا بتوان تنها با استفاده از امواج مغزي، کامپيوتر يا هر گونه ماشين ديگري را کنترل کرد. آنچه که ذکر شد، پيشبيني محققان و کارآفرينان خلاق از آينده تعامل انسان و ماشين است.
يکي از اين دستاوردها SixthSense است؛ يک واسط حرکتي اشارهاي و پوشيدني که پراناوميستري از گروه Fluid Interface Group وابسته به آزمايشگاه Media Lab دانشگاه MIT آن را طراحي كرده است. اين واسط لباس مانند، شخص را به يک پروژکتور کوچک، آينه و دوربين مجهز ميکند که ميتواند آنرا دور گردنش بپيچد يا روي يک کلاه ويژه نصب کند. چند علامتگذار رنگي کوچک هم روي انگشتها نصبميشوند. شخص با پوشيدن اين واسط حرکتي، اشارهاي ميتواند مانند يک ويديو پروژکتور تصاويرکامپيوتر را روي ديوار پخش كند، ايميلها را بررسي كرده، وب را همانگونه که با يک آيپد ميتوانمرورکرد، مرور کند و تمام اينها بدون لمس صفحه و تنها با استفاده از حرکتها و اشارههاي صورت و دستها امكانپذير است. در نمايش ويديويي SixthSense در کنفرانس VMworld نشان داده شد که پراناو چگونه با استفاده از اين واسط با دستهايش تصوير ميگيرد، چگونه شمارهگير تلفن را در کف دستش ترسيم ميکند، چگونه روي يک صفحه کاغذ گيم بازي ميکند و چگونه برنامههاي بهروزشده پرواز را روي بليت هواپيمايش دريافت ميکند و... با اين واسط حتي ميتوان متن را از روي کتابهاي کاغذي كپي و آنرا روي نمايشگر کامپيوتر Past کرد.

شكل 1- با SixthSense ميتوان امکاناتي همچون شمارهگير تلفن را روي سطوح مختلف از جمله کف دست ترسيم کرد.
ميستري معتقد است، تجهيزات کنوني بسيار محدودند و مردم براي انجام امور خود ناچار هستند با اطلاعاتي که در داخل کامپيوترها و نيز اينترنت محصور شده، تعامل داشته باشند. ميستري به موضوع قابل تأملي اشاره ميکند؛ او هدف مردم را دسترسي به «اطلاعات» برميشمرد، نه دسترسي به «کامپيوتر». يعني هدف کاربران دسترسي به اطلاعات است و در اين راستا کامپيوتر نقش يک واسط را بازيميکند. به راستي چرا بايد نحوه تعامل انسانها با ماشين متحول نشود؟ اگر هدف واقعاً دسترسي به اطلاعات است چرا بايد براي ارتباط با کامپيوتر به لوازم جانبي آن وابسته بود؟ بهباور او نيازي نيست که دو دنياي مجزا، يعني دنياي ديجيتال و دنياي فيزيکي داشته باشيم.
Tan Le مؤسس و رئيس Emotive Systems نيز در کنفرانس VMworld به معرفي فناوري واسط بين مغز و کامپيوتر پرداخت. کاربر براي استفاده از اين فناوري يک سربند روي سرش ميگذارد و به اين ترتيب با استفاده از امواج مغزي خود سيستمهاي الکترونيکي را کنترل ميکند. لي رؤياي روزي را در سر ميپروراند که بتوان محيط اطراف را با مغز کنترل کرد. سربند مذکور که EPOC Headset خوانده ميشود با قيمت سيصد دلار براي فروش عرضه شده، اما لي متذکر ميشود که اين فناوري هنوز روزهاي نخست خود را سپري ميكند. استفان هرود مديرفناوري شرکت VMware يكي از حاضران در اين کنفرانس بود كه سربند Emotive را امتحان کرد. لي طي اين نمايش نشان داد که چگونه ميشود، با استفاده از سربند Emotiv تنها با فکر کردن، عناصري را روي صفحه نمايشگر ايجاد کرد. به عنوان مثال، هرود نخست يک بازه زماني کوتاه را صرف آموزش چگونگي استفاده از اين فناوري کرد و طي اين بازه زماني، کامپيوتر امواج مغزي او را بررسي کرد تا دريابد مغز زماني که مشغول انجام کاري نيست، چه ميکند و زماني که به ايجاد يک عنصر فکر ميکند، در چه وضعيتي است. هرود توانست پس از طي اين بازه زماني کوتاه يک جعبه مجازي را بلند کند. او همچنين کوشيد تا جعبه را از صفحه نمايشگر حذف کند که البته کار دشواري بود، زيرا يک امر حرکتي محسوب نميشد و از اين رو هرود در انجام اين کار بهطور کامل موفق نشد.

شكل 2- سربند EPOC محصول Emotiv Systems براي تعامل با کامپيوتر از امواج مغزي استفاده ميکند.
لي طي يک نمايش ويديويي مردي را نشان داد که با استفاده از اين سربند ويلچر خود را کنترل ميکند. هرچند حرکت ويلچر در پاسخ به درخواست آن شخص، کند و با وقفه همراه بود، اما همانطور که لي ميگويد، اين فناوري هنوز در آغاز راه است. به گفته او از فناوري Emotiv ميتوان براي کنترل کاراکترهاي محيطهاي مجازي و بازيهاي کامپيوتري و نيز با توجه به حس جاري فرد، براي تغيير ميزان نور و صدای اتاق استفاده کرد.
از سوي ديگر، فناوري SixthSense هنوز به بازار عرضه نشده است. به گفته ميستري، اين فناوري هنوز با چالشهاي فني عديدهاي روبهرو است. او تاکنون چندين فناوري حرکتي، اشارهاي مختلف را توسعه داده که از آن جمله ميتوان به يک قلم ماوراي صوت اشاره کرد که با استفاده از آن ميتوان روي نمايشگر کامپيوتر طراحي کرد. يک دوربين مادون قرمز متصل به لپتاپ از ديگر تجهيزاتي است که ميستري طراحي کرده؛ اين دوربين حرکات دست کاربر را ردگيري ميکند و کاربر ميتواند حتي زماني که واقعاً ماوسي را در دست ندارد، با حرکات دستش همان کنترلهاي ماوس را انجام دهد. ساخت واسط حرکتي، اشارهاي SixthSense که پيشتر شرح آن رفت، 350 دلار هزينه دارد و در آينده از دوربين مادونقرمز در آن بيشتر استفاده خواهد شد و همچنين کاربران نيز به پوشيدن علامتگذارهاي انگشتي نيازي نخواهند داشت.

LuminAR سيستمي که ميتوان آنرا به جاي لامپ روي سرپيچهاي معمولي لامپ نصب کرد.
LuminAR از ديگر فناوريهاي معرفي شده در کنفرانس VMworld بود. ناتان ليندر يكي از مهندسان شرکت اينتل که در آزمايشگاه Media Lab دانشگاه MIT مشغول پژوهش است، اين فناوري را نمايش داد. اين سيستم در داخل سرپيچهاي استاندارد و معمولي لامپ قرار ميگيرد و ميتواند اطلاعات دريافتي از اينترنت را روي هر سطحي پخش کند. طبق اهدافي که براي LuminAR پيشبيني شده، اين سيستم خواهد توانست تجهيزات مختلفي همچون لپتاپها، آيپدها و کتابها را به هم متصل کند و از اين رو به محصول SixthSense شباهت زيادي دارد.
ليندر هدف اين سيستم را چنين بازگو ميکند: «دسترسي به اينترنت در هرجايي که ميخواهيد.»با اينکه بسياري از واسطهاي بين مغز و کامپيوتر هنوز در سطح آزمايشگاهي توليد شدهاند يا در امور تحقيقاتي استفاده ميشوند، اما حتي عرضه معدودي از آنها به بازار نيز نشاندهنده اين است که اين فناوري در شرف نفوذ به کاربردهاي روزانه مردم است.